واژه شناسی و اصطلاحات تدوین

خانه » آموزش ها » علم تدوین » واژه شناسی و اصطلاحات تدوین
زمان : 28 آگوست 2019 دسته بندی : علم تدوین
رای دادن به نوشته

هر تدوینگری باید اصطلاحات تدوین و سینما را به خوبی بشناسد، زیرا همیشه با آن ها سر و کار دارد و دانستن این اطلاعات به حرفه ای شدن هر تدوینگری کمک بسیاری می کند در زیر لیستی از اصطلاحات تدوین را مشاهده می کنید:

برش: یک انتقال تصویری که در تدوین ایجاد می شود که در آن یک صحنه فورا جایگرین صحنه ی دیگری می شود.

تدوین پیوسته: تدوینی که عملی ایجاد می کند که بدون تناقض بصری فاحش به صورت یکدست در سراسر ضبطو صحنه جریان دارد.
و سبب ایجاد یک داستان برای بیننده می شود.

کراس کات: برش عقب و جلوی سریع بین دو یا چند خط حرکت که نشان از همزمانی آنها با یکدیگر دارد.

Dissolve: یک انتقال صحنه ی تدریجی است. تدوینگر پایان یک صحنه را با آغاز صحنه ی بعدی روی هم قرار می دهد.

خطاهای پیوستگی :شکست جریان در صحنه مانند هماهنگ نبودن حرکت یا جاگذاری لوازم در دو صحنه می باشد.

تدوینگری: عمل انتخاب و اتصال صحنه ها برای ایجاد یک فیلم نهایی است.

هماهنگی خط چشم ها: هماهنگی خط چشم ها در میان دو یا چند شخصیت است.
مثلا اگر سام در نمای الف به سمت راست نگاه کند، جین در نمای ب به سمت چپ نگاه می کند.
این مورد نشان دهنده ی ارتباط نزدیکی و پیوستگی است.

نمای معرف: نمایی که معمولا از یک فاصله ی دور یا از «زاویه ی دید پرنده» گرفته می شود که نشان دهنده ی مکان وقوع حادثه می باشد.

محو کردن: یک انتقال بصری مان نماها یا صحنه ها به عنوان یک مقدمه ی کوتاه بدون تصویر  بر روی صفحه اتفاق می افتد.
تدوینگر یک نما را به سیاه محو کرده و نمای بعدی را وارد می کند.
این مورد اغلب برای نمایش تغییر زمان و مکان به کار می رود.

فاینال کات: تدوین پایانی یک فیلم است که مورد تایید کارگردان و تهیه کننده قرار می گیرد.
این همان فیلمی است که مخاطب خواهد دید.

جامپ کات: برشی که با رها کردن بخش هایی از حرکت عدم پیوستگی به وجود می آورد.

Iris: بر روی صفحه به عنوان یک دایره ی در حال بسته شدن و یا باز شدن مشاهده می شود.
در فیلم های معاصر به ندرت از آن استفاده می شود اما در دوران بی صدای فیلم های هالیوودی کاربرد فراوانی داشته است.

مونتاژ: صحنه هایی که آثار احساسی و طراحی بصری دارند در طول تدوین نماهای بسیار به دست می آیند.صحنه ی حمام فیلم Psycho یکی از مثال های بارز تدوین مونتاژ است.

برش هماهنگ: برشی که دو نما با عناصر ترکیبی هماهنگ را به یکدیگر متصل کرده و سبب ایجاد پیوستگی قوی حرکتی می شود.

نمای سکانس: یک ضبط طولانی که به اندازه ی تمام یک سکانس یا صحنه به طول می انجامد.
نمای سکانس تنها از یک نما تشکیل شده و تدوینی بر روی آن اعمال نشده است.

برش سخت: حرکت اول تدوینگر برای جمع آوری نماها در فیلم پیش از اعمال تنظیمات و افکت گذاری است.

برش نما و واژگون کردن نما: معمولا در صحنه های مکالمه ای به کار می رود این تکنیک میان نماهای بالای شانه تغییر کرده و شخصیت در حال صحبت را نشان می دهد.

Wipe: در صفحه مانند یک نوار در حال حرکت در طول فریم مشاهده می شود که یک نما را بیرون برده و نمای دیگر را به جای آن وارد می کند.
در فیلم های امروزی به ندرت از آن استفاده می شود اما در فیلم های دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ بسیار رایج بوده است.

سکانس Sequence (فصل): هر فیلم از چند تا بخش (فصل) تشکیل شده است که هر بخش یک قسمت از موضوع را بازگو می کند.

پلان Plan (نما): هر سکانس شامل چندین پلان هست. هر پلان یک نما هست که فیلم برداری می شود.

شات Shot (برداشت): از لحظه ای که ضبط را آغاز می کنند تا وقتی که قطع می شود یک شات می گویند. هر نما (پلان) ممکن است چند بار برداشت شود.

شات لیست Shot List (فهرست برداشت ها): می شود گفت که گزارش کار فیلم برداری است که در آن توضیح می دهند کدام لحظه از نوار فیلم برداری شده و شامل چه تصویریست.

کلاکد Clacked (صدای تق): هر متنی اضافه شده به فیلم که توضیح می دهد از این جا به بعد، موضوع تصاویر در مورد چیست. البته اسمش را از صدای همان تخته ای گرفتن که اطلاعات تصویر را بر رویش می نویسند و جلوی دوربین نگه می دارند.

کالر بار Color Bar و Bar & Tone: صفحه ایست که ستون های رنگی دارد و برای تست رنگ مانیتور استفاده می کنند. و وقتی هم با صدای سوت همراه باشد Bar&Tone برای تست صدا به کار می رود.

اسکوپ Scope : سیاهی بالا و پایین تصویر. نخستین بار موقعی پیش می آمد که می خواستند یک فیلم سینمایی را در تلویزیون نشان دهند. چون همان طور که می دانید، پرده سینما خیلی عریض تر از صفحه تلویزیون است، چون می خواستند کل پرده را در تلویزیون نشان بدهند بالا و پایین تصویر سیاه می شد. بعد از آن، در کارهای تلویزیونی برای قشنگی مورد استفاده قرار گرفت.

راش Rash : تصاویر فیلم برداری شده بدون تغییر و بدون کم و زیاد.

راف کات Rough cut: همیشه قسمتی از تصاویر راش، خراب و بلا استفاده است. قبل از مونتاژ، تصاویر مورد استفاده را از راش در آورده و گلچین می کنند.

تیتراژ: قسمت اول و آخر برنامه که به معرفی برنامه و عوامل ساخت می پردازد.

پلاتو: صحبت های مجری برنامه.

ووله: تصاویر مین برنامه که با موسیقی همراه است و معمولاً از ۳۰ ثانیه بیشتر نمی شود.

نریشن Narration : صدای گوینده که روی تصاویر پخش می شود و موضوع را دنبال می کند.

اینسرت Insert : تصویر کوتاهی که رابط دو تصویر دیگه است و یا قسمتی از خرابی تصویر اصلی را می پوشاند.

تایتل Title: هر نوشته ای که روی تصویر بیاید.

ساب تایتل sub Title (زیرنویس): نوشته ای که فقط پایین تصویر نشان داده می شود.

کات Cut (بریدن): چسباندن دو تصویر بدون هیچ افکت اضافه.

جامپ کات Jump Cut (پرش تصویری): کات نادرست یا پرش در تصویر.

ترانزیشن Transition : هر افکتی که رابط دو تصویر کنار هم باشد. (همچنین ببینید: ترانزیشن)

دیزالو Dissolve : ساده ترین و پرکاربرد ترین تروکاژ برای چسباندن دو تصویر که باعث می شود تصویر اول در تصویر دوم محو شود.

فید این Fade In: وقتی که تصویر بدون حرکت (موشن) کم کم از سیاهی بیرون آید. مثلاً دیزالو سیاهی به تصویر.

فید اوت Fade Out: برعکس فید این. تصویر به آهستگی در سیاهی می رود.

وایپ Wipe: یکی از تروکاژهای مرسوم که بر اساس رنگ یک عکس سیاه و سفید (شیب رنگ)، تصویر اول را حذف می کند و تصویر دوم را نشان می دهد.

سوپر ایمپوس Super Impose: دو یا چند تصویر که به صورت محو، روی هم نشان داده می شود.

موشن Motion: هر نوع حرکت فیلم یا عکس یا نوشته روی صفحه. (همچنین ببینید: حرکت در فیلم)

کراپ Crop: بریدن از طول و عرض تصویر.

رول Roll: حرکت (موشن) به صورت افقی.

کراول Crawl: حرکت (موشن) به صورت عمودی.

مانیتور Monitor: تصویر خروجی کار.

تدوین موازی  Cross-cutting : قطع متناوب از یک صحنه به صحنه دیگر و نشان دادن تکه ای از یک واقعه و تکه ای از واقعه ای دیگر به صورتی که دو ماجرا به طور موازی و متناوب پیش برده شود. به عبارتی دو واقعه همزمان درحال روی دادن است.

تصاویر روی هم Multiple-Exposure : یک نمای واحد که از چاپ و یا روی هم افتادن دویا چند تصویر مختلف تشکیل شده باشد. به طوریکه طرح هر یک از تصاویر (هرچندمحو) ازخلال سایر تصاویر پیدا باشد (مثل چهره ای بر زمینه یک ساختمان و روی این دو تصویر صفحه روزنامه ای). این تدبیر برای خلاصه و فشرده بیان کردن یک خبر و یا انتقال حس، حالت یا فضایی خاص به کار می رود. به این نوع نما «سوپر ایمپوزیشن» supperimposition نیز گفته میشود.

تصاویر کنارهم Multiple-Image : زمانی که در کادر یک «نمای» واحد دو یا چند تصویر مشابه یا مختلف درکنارهم ظاهر شوند. مثلاً در فیلمهای قدیمی گاهی در صحنه ای که دونفر به هم تلفن می کردند، هرکدام را در یک طرف کادر نشان می دادند که با خطی از وسط جدا شده بودند. به این تدبیر (پرده قسمت شده) split screen هم گفته می شود

www.aasoovfx.com

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نظر شما درباره ما

نظر شما درباره سایت