مجموعه تخصصی آسو قصد دارد، در گام اول این مقاله عناصر تدوین را معرفی کند و سپس روش های کامل آنرا شرح دهد. زیرا تدوینگر میتواند با به کارگیری نکات و عناصر تدوین و همچنین با تمرین و پشتکار، به مهارت کافی در تدوین فیلم و انیمیشن دست پیدا کند.
مجموعه تخصصی آسو قصد دارد، در گام اول این مقاله عناصر تدوین را معرفی کند و سپس روش های کامل آنرا شرح دهد. زیرا تدوینگر میتواند با به کارگیری نکات و عناصر تدوین و همچنین با تمرین و پشتکار، به مهارت کافی در تدوین فیلم و انیمیشن دست پیدا کند.
به طور کلی تدوین از شش عنصر اصلی زیر تشکیل میشود:
لازم به ذکر است، قبل از معرفی عناصر تدوین ، جهت یادگیری و درک بهتر آن، با انواع نماهای دوربین آشنا شوید.
برای انجام عمل تدوین (برش، میکس، فید)، باید دلیلی داشته باشد که به آن انگیزه تدوین میگویند. انگیزه در تدوین، یا شنیداری است یا دیداری و یا ترکیبی از صدا و تصویر است.
یکی از عناصر تدوین ، اطلاعات است و منظور از این عنصر، عموما اطلاعات دیداری است و هر نمای جدید به معنای اطلاعات جدید است و یکی از دلایل کات (برش) زدن، وجود اطلاعات جدید در نماهای بعدی میباشد.
در شکل ایدهآل، هر نما باید جذابیت بصری داشته باشد و این نکته را در انتخاب نما، باید مدنظر قرار داد که هر نمای جدید باید اطلاعاتی غیر از اطلاعات بصری نمای قبل را داشته باشد. وظیفه تدوینگر در این عنصر این است:
تا جایی که میتواند، اطلاعات بیشتری را در برنامه بگنجاند، زیرا هرچه بیننده اطلاعات بصری بیشتری دریافت کند، میزان درگیری و آگاهی وی بیشتر میشود. تدوینگر باید به گونهای این اطلاعات را در هر نما قرار دهد تا توجه بیننده را به خود جلب نکند و مخاطب از موضوع فاصله نگیرد.
نکته: این عنصر برای هر تدوینگر حکم اساس و بنیان را در هر تدوین دارد
یکی دیگر از کلیدیترین عناصر تدوین ، زاویه دوربین است. و قاعده کلی که باید در این عنصر رعایت شود، به شرح زیر است :
هر بار که با برش یا میکس و یا fade از نمایی به نمای دیگر میروید، دوربین باید نسبت به نمای قبل، زاویه متفاوتی داشته باشد. از کلمه “زاویه” برای اشاره به موقعیت های دوربین نسبت به موضوع اشاره می شود.
نکته : برای تدوینگر، تفاوت بین دو محور یا زاویه دوربین، نباید بیش تر از ۱۸۰ درجه تغییر کند و اگر از موضوعی واحد فیلمبرداری می کنید، معمولا باید کم تر از ۴۵ درجه باشد.
ترکیببندی نما یکی دیگر از عناصر تدوین است که میتوان به آن اشاره کرد. جای دادن منطقی عناصر تجسمی در فضای مورد نظر، در سطح دوبعدی یا سهبعدی را “composition” یا “ترکیببندی” میگویند.
ترکیببندی تحت قواعد و اصول معین و محاسبات دقیق انجام میگیرد و بین عناصر تصویری، ارتباط، پیوند و روابط منطقی ایجاد میکند.
تدوینگر در خلق ترکیببندی نماها نقشی ندارد و ترکیببندی خوب یا بد نتیجه فیلمبرداری است. اما از وظایف تدوینگر در این عنصر می توان به اطمینان حاصل کردن وی از ترکیب بندی معقول و قابل قبول نما، اشاره کرد.
نکته: ترکیببندی بد، مانع از کار تدوین نمی شود، اما کار تدوینگر را دشوارتر میسازد.
یکی از مهمترین عناصر تدوین، صدا است. زیرا به تصویر، روح و احساس میبخشد و همچنین، بیننده را برای تغییر صحنه، لوکیشن و یا حتی اتفاقهای غیر منتظره آماده میکند. به همین علت صدا برای تدوینگر، یکی از هیجانانگیزترین دلایل تدوین است.
تدوینگران باتجربه جمله معروفی دارند که می گوید “چیزی را که می شنوی، لازم نیست ببینی“
نکته : پیش انداختن صدا، راهی است برای جلب توجه بیننده که اصطلاحا به آن لپینگ (Lapping) یا همپوشی میگویند. به طور مثال زمانی که از صحنه داخلی به صحنهای خارجی کات زده می شود، معمولا صدا را پنج فریم زودتر از تصویر تدوین میکنند.
نکته : باید این نکته را در نظر داشت که نبود صدای مناسب، از ارزش تدوین میکاهد.
هر بار که با زاویه تازهای از دوربین، فیلمبرداری میشود، کاراکتر باید هر حرکت یا کنشی را دقیقا به همان صورتی که در نمای قبل اجرا کرده، تکرار کند. به طور کلی عنصر تداوم به چهار دسته تقسیم میشود:
وجود تداوم در محتوا ضروری است. به طور مثال اگر کاراکتری در نمای اول کیف را با دست راست برداشته، بدیهی است که در نمای بعدی هم کیف باید در دست راست او باشد. یکی دیگر از وظایف تدوینگر، حفظ تداوم محتوا است.
تداوم شامل جهت حرکت نیز می باشد، به طور مثال اگر کاراکتری در نمای اول از راست به چپ حرکت میکند، در صورت اینکه تغییر جهت وی را به عینه نبینیم، کاملا طبیعی است که در نمای بعدی هم باید از همان جهت حرکت کند.
باید تداوم را در موقعیت کاراکتر روی پرده حفظ کرد، به طور مثال اگر کاراکتر مورد نظر در سمت چپ پرده ایستاده، در نمای بعد هم باید در سمت چپ ایستاده باشد، مگر اینکه برای تغییر این موقعیت شاهد حرکت صحنه باشیم.
در نماهایی که به مکان و زمان واحدی تعلق دارند، صدای پسزمینه، باید شباهت و تداوم کلی داشته باشد. به صدای پس زمینه اصطلاحا “Ambient sound” یا “صدای محیط” گویند. تداوم صدا و پرسپکتیو آن، بسیار مهم است، به طور مثال: اگر در نمایی، موتور نمایش و صدای آن شنیده میشود، در نمای بعدی هم باید صدای آن شنیده شود، تا جایی که موتور از محل دور شود یا حتی اگر موتور در نمای دوم هم نمایش داده نشود، باید صدای آن را شنید به گونهای که صدای موتور به آرامی کم شود.
تدوین نوعی انتقال بین دو نماست، که تدوینگر به کمک یکی از سه روش زیر این کار را انجام می دهد:
طرز ساخت این نوع انتقال از طریق همپوشانی نماها اتفاق میافتد و به گونهای است که کمی مانده به پایان نما، ابتدای نمای بعد به تدریج آشکار میشود و همزمان نمای قبل به آرامی محو شده و نمای جدید قویتر می شود. به طور مثال : همانطوری که در گیف زیر مشاهده میکنید، نمای سفید رنگ به آرامی محو شده و همزمان نمای سیاه رنگ هم به تدریج کامل میشود. استفاده درست از روش میکس در موارد زیر صورت می گیرد :
نکته : برای اینکه میکس تاثیر کامل خود را بگذارد، باید حداکثر یک ثانیه طول بکشد.
نکته : در صورت نیاز به میکس طولانیتر، باید ترکیببندی نماها با دقت بیشتری انجام گیرد.
نکته : در صورتی که میکس کوتاه باشد (۲۰ فریم یا کمتر) به یک برش مشهود و بیموقع تبدیل می شود.
کاملا مشابه میکس است با این تفاوت که انتقال با تغییر تدریجی تصویر، به یک تصویر کاملا سیاه و یا کاملا سفید اتفاق میافتد. به طور مثال: همانطوری که در گیف پایین مشاهده میکنید، تصویر به آرامی به رنگ سیاه تبدیل میشود. fade به دو شکل صورت میگیرد که به شرح زیر است :
نکته : از fade in، در ابتدای برنامهها، ابتدای سکانسها یا صحنهها استفاده میشود و همچنین از fade out، در پایان برنامهها، پایان سکانسها یا صحنهها استفاده میشود.
نکته : از این نوع انتقال (fade)، برای جدا کردن زمان و مکان استفاده میشود.