اهمیت تدوین و علت استفاده از آن

خانه » آموزش ها » علم تدوین » اهمیت تدوین و علت استفاده از آن
زمان : 28 آگوست 2019 دسته بندی : علم تدوین
رای دادن به نوشته

مقدمه

دستی، کیفی را برداشت. مردی چپ چپ نگاه می کند. تفنگ شلیک می شود.
مردی از کنار دیوار به سرعت می دود، چهره اش از درد در هم کشیده شده است.
زنی در یک راهرو خالی راه می رود.

زنی چیزی را روی زمین لگد می زند و به راه خود ادامه می دهد.
این یک فیلم است یا اینکه یک تفسیر لفظی از آنچه که ما هنگام تماشای یک فیلم ویدئویی تدوین شده می بینیم.
اما طوری که ما آن را تجربه می کنیم، نیست – بلکه با آن فرق می کند.وقتی فیلم های چندبخشی محلی را می بینیم، می نشینیم و یک داستان را تجربه می کنیم.ما روی هزاران تصاویر جداگانه که داستان را تشکیل می دهند، متمرکز نمی شویم، بلکه(اگر فیلم به خوبی ساخته شده باشد) ما در داستان گم می شویم، هرجا که دوربین رومینگ به ما نشان می دهد را می بینیم، مناظر افراطی را ارائه می دهد که هرگز نمی توانیم در زندگی خود تجربه کنیم.

تدوین چیست ؟

تدوین فیلم، هنری است که دست کم گرفته شده است.
هدف نهایی تدوینگر این است که تدوین را نامرئی کند، و به همین ترتیب، اگر در هنگام تماشای فیلم، متوجه تدوین بشویم، خیلی رضایت بخش نیست.
اما چطور امکان دارد؟ ممکن است کمی وحشتناک به نظر بیاید که قطعات مختلف می توانند کنار هم جمع شوند تا بتوانند کلیت یکپارچه ای را تشکیل دهند.

“بخش اسرارآمیز این کار، به هم چسبیدن این قطعات است … در واقع به نظر می رسد،حتی اگر جابه جایی کامل از یک میدان دید با دیگری صورت گیرد نیز کار می کند،جابجایی که گاهی اوقات مستلزم پرش زمانی به جلو یا عقب و همچنین فضا است.
” به نظر می رسد که هیچ چیز در زندگی روزمره ما را برای شبیه سازی سریعی که یک فیلم مدرن ارائه می کند، آماده نکرده است.
پس چرا ما یک صحنه با ۴۰ بار شات از بیست زاویه را به صورت یکپارچه می بینیم؟
(اغلب در مکان هایی که در فاصله هزار مایل از یکدیگر فاصله گرفته اند).

مختصری از تاریخچه

قبل از درک نحوه کار تدوین، لازم است تا به گذشته این تکنیک نگاهی بیاندازیم تا نحوه تحول آن را به وضعیت کنونی اش بررسی کنیم.
“در طول تاریخ صنعت فیلم سازی، کیفیت محصولات به صورت پیوسته بهبود یافته ” و با این کار هنر تدوین نیز بهبود یافته است.
در واقع، اولین فیلم ها اصلاً تدوین نشده اند. هنگامی که برادران لومیر در سال ۱۸۹۵ سینماتوگراف را اختراع کردند، دوربین یک دستگاه چندمنظوره بود.
دوربین نه تنها فیلم ضبط می کرد، بلکه به شما این امکان را می داد که آن را پردازش کنید و پروژه را داخل یک دستگاه اجرا کنید.

نقش تدوین تداومی

پرش به جلو از حدود صد سال قبل تا امروز.
با توجه به تمام تاریخچه بین ایجاد تدوین فیلم و امروز، تدوینگرهای فیلم، قوانینی را پیدا کرده اند که به آنها اجازه می دهد تا وضوح بصری و وضوح روایت را با وجود استفاده از تعداد کات های بیشتر افزایش دهند.
هدف نهایی این قوانین این است که حرکات در صحنه باقی بماند و سرانجام به مخاطب جهت گیری فضایی صحنه را نشان دهد.
وضوح روایی، زمانی حاصل می شود که یک فیلم تماشاگر را گیج نکند.

این کار نیاز به تطبیق حرکت از شاتی به شات دیگر و حفظ حس درونی بین شات ها دارد.
این مفهوم منجر به توضیح بصری می شود در صورتی که یک ایده جدید یا یک نمای واسطه معرفی شود.
برای وضوح روایی، نشانه های بصری ضروری هستند، و در اینجا مهارت تدوینگر عامل مهمی است.
” باید مشخص شود که تدوینگر از تعدادی “قواعد” بهره می گیرد و این فقط چند مورد اساسی و مهم برای کات در یک صحنه است.
بسیاری از این قواعد، لازم نیست که توسط تدوینگر به عنوان تیم تولید دنبال شود، اما برای تسهیل تداوم تدوین، ضروری هستند.

اگر دوربین خط عمل را بشکند

اگر دوربین خط عمل را بشکند (یعنی خط خیالی که دوربین را محدود می کند) و به طرف دیگر خط کات شود، به نظر می رسد که مکان کاراکترها تغییر کرده است.
به طور کلی این به صورت شکل بد در نظر گرفته می شود در حالی که اگر کات آنقدر بی معنی باشد که بتوانیم بفهمیم که موقعیت کاراکترها ثابت باقی مانده است، قابل قبول است.

به عنوان مثال، اگر دو کاراکتر در مقابل یک پس زمینه سیاه ایستاده باشند و سپس به زاویه دیگری در طرف مقابل خط عمل با یک پس زمینه سیاه مشابه، کات کنیم،مخاطبان گیج خواهند شد چرا که به نظر می رسد که جای شخصیت ها عوض شده است.
با این حال، اگر نمادهای بصری قوی در مورد محلی که کاراکترها قرار دارند،وجود داشته باشد، کات هم راستا با خط عمل قابل قبول می باشد، همانطور که مغز ما قادر به قرار دادن آنها در فضاست و می فهمد که جای آنها تغییر نکرده است.

حتی زمانی که نمادهای بصری ضعیف باشند، اغلب قادر به درک کات همراستا با خط عمل هستیم،اما این کات ها آنقدر پیچیده هستند که می توانند ما را از “واقعیت” فیلم دور کنند و به ما یادآوری کنند که ما در واقع در حال تماشای یک فیلم هستیم.
فیلم های زیادی از این مزیت استفاده می کنند – برای مثال، در فیلم “نفوذی”، برای نشان دادن تغییر در تعادل قدرت در مکالمه از این روش استفاده شد.
شایان ذکر است که بازیگران با این محدودیت های سینمایی محدود نمی شوند:
ایجاد یک خط جدید در یک صحنه در هر زمان بسیار آسان است.این می تواند به سادگی با استفاده از حرکت دوربین که برای ایجاد یک فرد جدید یا حرکت کاراکترهای برای ایجاد یک جهت جدید، انجام شود.

قاعده ۳۰ درجه

با قاعده ۱۸۰ درجه اشتباه نگیرید، قاعده ۳۰ درجه حاکی از آن است که هنگام کات بین شات ها (به ویژه یک موضوع واحد)، تفاوت زاویه بین دو عکس باید برابر با یا بیشتر از ۳۰ درجه باشد تا کات موثر واقع شود.
یک کات که ترکیبی از شات های بیش از حد مشابه است، بیننده را اذیت خواهد کرد.
“کاری که ما انجام می دهیم به نظر می رسد پذیرش دشوار نوع جابجایی باشد که نه دقیق و نه کلی است … [مانند اگر] شات جدید … آنقدر متفاوت است تا نشان دهد که چیزی تغییر کرده، اما آنقدر متفاوت نیست تا بتوانیم مجددا محتوای آن را ارزیابی کنیم.جابجایی تصویر، نه حرکت و نه تغییر زمینه است، و تجمیع این دو ایده، یک جریانی ذهنی ایجاد می کند – پرش – که نسبتاً آزاردهنده است.
” این مشکل اغلب می تواند از طریق استفاده از نمای واسطه برای شات عکس العمل یا کلوز آپ (نمای نزدیک) چیز دیگری حل شود و سپس دوباره به شات دم برگردد.
با این حال، تدوین تداومی سختگیرانه را شامل نمی شود.
لازم به ذکر است که فهرست فوق بیشتر شبیه به “دستورالعمل” است تا اینکه قواعد غیرقابل تغییر باشد.درست همانطور که شعر می تواند ساختار گرامری را از هم بشکند یا حتی کلمات جدیدی ایجاد کند، تدوین و فیلمسازی فرایندی نیستند که از طریق آن شما فقط لیستی را انتخاب کنید و یک فیلم را تکمیل کنید.
بلکه، همیشه در فیلم سازی نیاز به نقض قواعد برای انتقال داستان وجود دارد.
در حقیقت، داستان تنها چیزی است که مهمتر از تدوین است – والتر مورچ فهرستی از اولویت هایی را ذکر می کند که باید در کات ایده آل رعایت شود.

یک برداشت ایده آل (برای من) برشی است که تمامی شش معیار را با هم رعایت کند:

  1. احساسات لحظه ای را حفظ کند
  2. داستان را پیش برد
  3. در لحظه ای اتفاق بیافتد که جالب و “درست” است
  4. آنچه را که ممکن است شما “ردیابی چشمی” بنامید، تأیید کند – مبتنی بر تمرکز مخاطبان روی مکان و حرکات مورد علاقه در فریم باشد.
  5. به “پلاناریته یا دووجهی” احترام بگذارد – نحوه تبدیل سه بعدی از طریق عکاسی به دو بعدی (سوال از خط صحنه و غیره)
  6. و به تداوم سه بعدی فضای واقعی احترام بگذارد (که در آن مردم در اتاق و در ارتباط با یکدیگر هستند).

“همانطور که می بینید تداوم سه بعدی در انتهای فهرست قرار دارد.
تقاضای داستان، سرعت و احساسات بسیار مهمتر از پیروی دقیق از آنچه که به معنای واقعی کلمه در مجموعه اتفاق افتاده است، می باشد.
در حقیقت، این یکی از عناصر اصلی تدوین است:
چیزی که در محصول نهایی نشان داده می شود، تقریباً در واقع چیزی نیست که واقعا ‘اتفاق افتاده است، و “هنر صحنه ی کاذب” یکی از اصول اساسی فیلم سازی است.
برای توضیح بصری این مفاهیم، این ویدیو را ببینید.

چرا این کار انجام می شود !؟در طول ۱۰۰ سال گذشته فیلمسازان، قوانین بسیار پیشرفته ای را با آزمون و خطا ایجاد کرده اند، اما چرا این کار را می کنند؟ چرا اینطور است که ما می توانیم جهش های فضایی ایجاد شده توسط تدوین دو کلیپ را درک کنیم؟
اولین و مهمترین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که در فیلم همانند تئاتر، ۲۴ فریم از اطلاعات در هر ثانیه وجود دارد.
اما ۲۴ فریم سیاه در ثانیه نیز به دلیل فضای کوچک بین تصاویر در فیلم ضبط شده، وجود دارد.
هنگامی که فیلم را به عقب می بریم، مجموعه ای از فریم های سیاه و غیر سیاه را نمی بینیم، بلکه ما حرکت مداوم را می بینیم.این به لطف مفهوم دوام دید (Persistence of Vision) است که منجر به نادیده گرفتن بخش های سیاه به نفع پیروی از حرکت شبیه سازی شده بین فریم های روی صفحه می شود.
در این بیان، ذهن ما با وجود وقفه در اطلاعات، با حرکت به خوبی انطباق یافته است.
اما در مورد اطلاعاتی که در یک تدوین واقعی وجود دارد، چطور؟ چیزی که در زمان مختلف و شاید حتی در مکان متفاوت ثبت شده است، چطور؟
چرا اینطور است که ما می توانیم این تصاویر جداگانه را به هم متصل کنیم؟ ” به نظر نمی رسد هیچ چیزی در تجربه روزمره ما را برای چنین چیزی آماده کرده باشد.در عوض، از لحظه ای که در صبح از خواب برمی خیزیم تا شب که چشم هایمان را می بندیم،
واقعیت بصری که درک می کنیم، یک جریان پیوسته از تصاویر مرتبط است ” اما این کاملا درست نیست.
www.aasoovfx.com

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نظر شما درباره ما

نظر شما درباره سایت